چطور به هماهنگی ارتعاشی با وجود درونی خود برسیم؟

چطور به هماهنگی با وجود درونی خود ارتعاشی برسیم؟ این سوال بسیاری از کاربران وبسایت سینرژی با ناهید است. به همین دلیل در این پست می خواهیم پاسخ این سوال را بدهیم و شما را برای رسیدن به هماهنگی ارتعاشی با درونتان راهنمایی کنیم. پس در ادامه با ما همراه شوید.

دریافت کد جذب شخصی، کد جذب ثروت، کد جذب عشق و کد جذب هر خواسته

پیشتر در مطلبی با عنوان چه زمانی در هماهنگی ارتعاشی با خواسته هایمان هستیم؟ برای شما توضیح دادیم که در چه صورت شما در هماهنگی ارتعاشی قرار دارید، اما اکنون و در این مطلب می خواهیم یاد بگیریم چطور به هماهنگی ارتعاشی با وجود درونی خود برسیم؟

چطور به هماهنگی ارتعاشی با نیروی درون خود برسیم؟

ما می خواهیم به شما نشان دهیم که چگونه سیستم هدایت گر احساسی خود را تشخیص دهید و چگونه لحظه به لحظه از آن استفاده بهینه بکنید. می خواهیم بعد از مطالعه این مطلب به نتیجه گیری جدید برسید که احساسات شما بسیار مهم است.

چون احساس شما بیانگر وجود هماهنگی و یا عدم هماهنگی با خود واقعی تان می باشد و نشان می دهد که آیا اجازه حضور و جاری شدن کامل وجود حقیقی تان را میدهید و یا در مقابل آن مقاومت می کنید، بسیاری از انسانها بدون اینکه متوجه شوند واقعا چه کسی هستند زندگی خود را می گذراند.

قدم اول: احساسات شما بسیار مهم است

مادرهایی را می بینیم که بر سر بچه هایشان با عصبانیت فریاد میزند بچه هایی که بیشتر از هر کس دیگری دوستشان دارند. آنها نمی دانند که چگونه خود را با ارتعاش عشق هماهنگ کنند و در آن بمانند چون واکنش های لحظه ای و بدون فکری در زندگی خود دارند.

از شما می خواهیم که از تضادهای درون زندگی خود به شکلی عمدی، هوشیارانه و جامع استفاده کنید، از شما می خواهیم که اجزای سازنده ی زندگی خود را بشناسید. وقتی بدانید که چه کسی هستید و بدانید که دانستن این موضوع چه احساسی دارد و شروع کنید به هماهنگ کردن خود با آن احساس، کم کم با کسی که واقعا هستید به هماهنگی ارتعاشی با وجود درونی خود می رسید.

میدانید، با رسیدن به این هماهنگی و با ارسال ارتعاشاتی که از وجود درونی شما سرچشمه می گیرد قدرت تاثیرگذاری شما آنقدر زیاد می شود که افرادی که شما را مشاهده می کنند از قدرت و اطمینان شما در زندگیتان متعجب خواهند شد.

وقتی به این هماهنگی برسید قانون جذب شما را با جریان هایی از موقعیت ها و فرصت های شادمانه و قدرتمند احاطه می کند و آنها را به گونه ای ثابت به سمت شما سرازیر میکند و این فرصت ها نیز موجب می شود تا شما لحظه به لحظه به سمت داشتن تجربه های متعالی حرکت کنید.

قدم دوم: بدانید چرا اینجا و در این بدن فیزیکی هستید

موضوع این نیست که به دنبال راه حل هایی برای رسیدن به خواسته های خود باشید، ما راجع به کم و یا زیاد بودن خواسته های شما صحبت نمی کنیم و هدف این مطلب نیز رسیدن به آن خواسته ها نمی باشد بلکه می خواهیم به شما کمک کنیم تا دوباره به یاد بیاورید که چرا در اینجا هستید و در این بدن فیزیکی حضور دارید.

برای این به اینجا نیامديد تا خواسته های خود را بفهمید و پیش بروید تا به ظهور و تجلی خواسته هایتان برسید چون تجلی و رسیدن به خواسته ها بهتر از نبودن آنها است، بلکه به اینجا آمديد تا خواسته های خود را تشخیص دهید و در جهت خواسته های خود حرکت کنید و در نتیجه از جریان بی پایان و پایدار زندگی لذت ببرید.

اگر موافق جهت جریان حرکت کنید احساس مثبتی خواهید داشت اما اگر خلاف جهت جریان حرکت کنید آن را در بدن و وجود خود احساس خواهید کرد، متوجه می شوید که اجازه حضور خود واقعی تان را نمی دهید. انرژی متضاد و ضد و نقیضی که در اینجا ایجاد می شود شما را تکه تکه می کند، بدنتان را خراب و دچار مشکل می کند و باعث بدبختی تان می گردد. زندگیتان را نابود می کند و شما را از خود واقعی تان دور می سازد.

هنگامی که بدن فیزیکی را ترک می کنید، تجربه ای که شما به آن مرگ می گویید، تمام آن چیزهایی که نگرانشان بودید متوقف می شوند و ارتعاش وجود درونی و خود واقعی تان به سرعت غالب می شود، اما می خواهیم بدانید برای این که تمام آن چیزها متوقف شوند احتیاجی نیست تا بمیرید.

قدم سوم: برای رسیدن به هماهنگی ارتعاشی، نیازی به مردن نیست!

می توانید همین جایی که هستید باشید و با توجه به احساسی که در لحظه دارید روز به روز و لحظه به لحظه خود را با ارتعاش وجود درونيتان تنظیم کنید و هنگامی که به هماهنگی ارتعاشی با وجود درونی خود برسید، متوجه خواهید شد که داشتن زندگی خوب چه احساسی دارد و چه احساسی را در شما ایجاد می کند.

شما خیلی قبل تر از این که به این بدن فیزیکی بیایید احساسات خود را به جریان انداخته اید و هنگامی که به این بدن فیزیکی آمدید این رودخانه نیز به سرعت به حرکت درآمد، زمانی که متوجه ناخواسته های خود می شوید و از طريق آنها خواسته های خود را می شناسید رودخانه کمی سریعتر حرکت می کند و علت این که رودخانه سریع تر و سریع تر و سریعتر حرکت می کند این است که با تشخیص خواسته ها و چیزهایی که می تواند زندگی را برای شما بهتر کند بخش غیر فیزیکی شما نیز این افکار را به آغوش می کشد.

آنها را به طور مشخص نگه می دارد و کاملا تبدیل به معادل ارتعاشی آن می شود و زمانی که قانون قدرتمند جذب به این ارتعاشات عظیمی که شما فرستادید پاسخ می دهد، شدیدا احساس می کنید که به سمت آن کشیده می شوید، متوجه منظورمان می شوید؟

می خواهیم درک کنید که این رودخانه و این جریان چقدر سریع حرکت می کند و چیزی که اهمیت دارد این است که خودتان را به آن بسپارید و با آن همراه شوید. هنگامی که به هماهنگی ارتعاشی با وجود درونی خود می رسید قرار گرفتن در جهت جریان برای شما آسان می شود اگر این کار را نکنید احساس ناراحتی می کنید و با جریان همراه نمی شوید.

احساسات شما نیز همین گونه است. وقتی در زندگی متوجه می شویم که پول بیشتری می خواهیم این خواسته در ما متولد می شود، انرژی منبع درون ما بیشتر به دنبال رفاه و ثروت است.

می توانید تصورش را بکنید؟

ما می دانیم.

چقدر؟

فراوانی و رفاه در حساب ارتعاشی تو وجود دارد. ثروت زیادی وجود دارد که تو را به سمت خود فرا می خواند. بنابراین ثروت و رفاه فراوان در آنجا وجود دارد در حالی که معمولا شما می گویید من پول کافی ندارم و مهمتر از آن، از نداشتن پول کافی احساس ناامیدی و سرخوردگی می کنید.

من پول کافی ندارم من پول کافی ندارم دوست دارم فلان چیز را بخرم اما از عهده من خارج است دلم میخواهد آن چيز را بخرم اما نمی توانم. خسته شدم از بس چیزهایی را که می خواهم نمی توانم بخرم. از بی پولی خسته شدم. من پول کافی ندارم من پول کافی ندارم من پول کافی ندارم من پول کافی ندارم من پول کافی ندارم.

می خواهیم بدانید که با همچین احساسی نمی توانید پول را وارد زندگی خود بکنید، نمی شود که ارتعاشات متضادی را بفرستید و احساسات منفی داشته باشید و در عین حال به پول برسید احساس منفی که دارید نشان می دهد اجازه ورود پول را نمی دهید. به عبارت دیگر احساسات شما نشان دهنده کاری که انجام می دهید و ارتعاشی که می فرستید است.

می خواهیم درک کنید که زندگی کنونی تان نشان می دهد از لحاظ ارتعاشی چه کاری انجام می دهید، خیلی منتظر بودیم تا به این جمله برسیم و به شما بگوییم که زندگی کنونی شما نشان دهنده ارتعاشاتی است که می فرستید.

این جمله چه معنی ای برای شما دارد؟ آیا برای شما مهم است؟ بله اما نمی خواهیم که خیلی برایتان مهم باشد چون زندگی شما تنها و تنها نمایانگر ارتعاشی ست که می فرستید. حساب بانکی من نشان دهنده ارتعاشی است که میفرستم. از پول کمی که در حساب بانکی ام وجود دارد متنفرم. چرا حسابم زیادتر نمی شود؟ چرا زیادتر نمی شود؛ چرا زیادتر نمی شود؟ چرا زیادتر نمی شود؟

قدم چهارم: باور به ارتعاشات موقتی

هر شرایطی که هم اکنون دارید چه در مورد بدنتان باشد چه در مورد روابط و یا پول باشد، تنها نشانگری موقتی است از ارتعاشی موقتی که از خود می فرستید. تمامش همین است. تنها مشکل اینجاست که باور ندارید ارتعاشی که می فرستید موقتی است چون مدت زمان زیادی است که دارید از آنها صحبت می کنید و آن جملات را میگویید.

مدت زیادی است که تنها یک داستان تعریف می کنید و داستان جدیدی برای گفتن ندارید. بعضی وقتها هم متقاعد می شوید داستانتان را این گونه تعریف کنید. بگذارید آنچه را که گفتیم دوباره تکرار کنیم

مادرتان از شما می پرسد حقیقت را به من بگو و شما می گویید: “من پول کافی ندارم. من پول کافی ندارم. من پول کافی ندارم. ازتو متنفرم. از تو متنفرم. کاری که می کنی را دوست ندارم. کاری را که با پولم می کنی دوست ندارم. کاری را که دولت می کند دوست ندارم”. می خواهیم درک کنید که باید داستان جدیدی را بگویید.

ارتعاشات شما دو بخش دارد

متوجه هستید که ارتعاشات شما به دو بخش تقسیم می شود ارتعاشاتی که وجود درونی و بخش بزرگتر شما می فرستد و ارتعاشاتی که بخش فیزیکی شما می فرستد. حالا به این دو بخش که برایتان می گوییم توجه کنید

من پول کافی ندارم. من پول کافی ندارم. پول کافی ندارم. من هیچ وقت پول کافی ندارم. متاسفم که پول کافی ندارم چرا پول کافی ندارم. باید اشتباهاتم را درست می کردم و کارم را بهتر انجام می دادم. آن ها باید کارشان را بهتر انجام دهند.

خواندن
آموزش آسترولوژی: جداول بهرات و حدود – قسمت سی و یکم

پول به اندازه کافی وجود دارد پول هم اینجا است. چیزهایی که می خواهی همگی به صف و حاضر هستند، شرایط و موقعیت ها مرتب شده اند. هیچ چیز اشتباهی وجود ندارد. خواسته های تو هر موقع که حاضر بودی در دسترس تو هستند.

احتیاج نیست کاری انجام دهی، همه کاری که باید انجام دهی را انجام داده ای، کاری که باید انجام دهی این است که آرام باشی و اجازه ورود خواسته های خود را به زندگی خود بدهی. پول هم اینجا است. هم اینجا را نگاه کن، هم اینجا را نگاه کن، هم اینجا را نگاه کن.

در این داستان شما به انرژی منبع درون خودتان گوش فرا می دهید منبع نیز شما را به سمت خواسته هایتان فرا می خواند و خودتان نیز می دانید که در مسیر خواسته هایتان حرکت می کنید چون چیزها برای شما واضح و شفاف می شوند و احساس خوبی به شما منتقل می کنند.

اگر در این مسیر قرار بگیرید احساس اشتياق و انرژی زیادی خواهید داشت. اما میدانید دنیای فیزیکی چه چیزی به شما یاد می دهد؟ دنیای فیزیکی به شما می گوید اگر چیزی احساس خوبی به شما می دهد باید با احتیاط پیش بروید. مثلا به دوستتان می گویید خیلی نسبت به فلان موضوع هیجان زده ام و او در جواب به شما می گوید مراقب باش.

احساسات مثبت تو يعنی این وسط یک چیز خیلی خیلی اشتباه است، آدم های مثبت زیادی را می شناسم که چنین چیزهایی برایشان اتفاق افتاده است. فکر می کنم باید مراقب باشی.

قدم پنجم: احساسات شما همه چیز است

اما باید توجه کنید که احساسات شما همه چیز است. احساسی که دارید نشان می دهد که آیا فاصله میان خود واقعیتان و کسی که اجازه می دهید باشید را کم و یا آن فاصله را زیادتر می کنید، با هر جمله ای که می گویید می توانید متوجه شوید که آیا در جهت جریان حرکت می کنید و یا خلاف جهت جریان، هر جمله ای که در جهت جریان باشد احساس رهایی به شما می دهد.

ممکن است این احساس بهترین احساسی که تجربه کرده اید نباشد اما افکاری که در جهت جریان باشد احساسات بهتری به شما می دهند تا افکاری که در خلاف جهت جریان هستند. همیشه می توانید تفاوت میان چیزی که کمی بدتر است و چیزی که کمی بهتر است را متوجه شوید. خیلی سال است که دیدن افراد مثبت شما را بسیار ناراحت کرده است و دیدن آن ها حالتان را بد میکند و تبدیل شدن به یکی از آن افراد نیز برای بیشتر شما بی معنی است.

به عبارت دیگر هیچ چیزی بدتر از این نیست که وقتی ناراحتید فردی را ببینید که احساس شادی و خوشحالی دارد، هیچ چیزی آزاردهنده تر از این نیست که ببینید شخص دیگری زندگی ای را که شما به دنبالش هستيد دارد و حتی و بدتر از آن، از آن نیز صحبت می کند.

قدم ششم: هیچ وقت خودتان را با دیگران مقایسه نکنید

اما ما از شما می خواهیم که خودتان را با هیچ کس دیگری مقایسه نکنید. تنها چیزی که از شما می خواهیم این است که نسبت به افکار خود آگاه باشید و تشخیص دهید که آیا فکری که در سر دارید در جهت جریان است یا در خلاف جهت جریان. میدانید چرا؟ چون فکری که در این لحظه داريد نقطه جذب شما را می سازد. فکری که در این لحظه دارید زندگی شما را می سازد.

مسئله دیگری که باید به شما بگوييم و احتمالا آن را می دانید این است که فاصله زمانی میان ارتعاشی که می فرستید و رسیدن و دستیابی به خواسته وجود دارد. بیشتر از ۹۹ درصد آفرینش ها قبل از اینکه به مرحله ظهور و تجلی برسند از نظر ارتعاشی کامل شده اند.

به همین خاطر اگر قبل از این که نشانه هایی از خواسته های خود را ببینید خود را در جهت جریان نگه دارید، با این کار میتوانید به سرعت خواسته های خود را بیافرینید. میتوانید تصور کنید؟ خود شما می خواهید که در این رودخانه حرکت کنید. خود شما می خواهید که به تضادها بر بخورید.

شما فکر می کنید که اگر در این محیط فیزیکی حق انتخاب داشتید و البته که دارید حتما شرایط بسیار راحتی را برای خود انتخاب میکردید که در آن به تمام خواسته هایتان می رسید بدون اینکه به کوچکترین تضادی بر بخورید و بدون اینکه چیزی در محیط پیرامونتان توجه شما را جلب کند و احساس بدی در شما ایجاد کند. کاری که بسیاری از والدین نسبت به فرزندانشان انجام می دهند و برای مدتی آنها را از تضادها دور می کنند.

شما به خود گفتید که به این جهان فیزیکی می آیم و با تضادها روبرو می شوم و از دل آنها متوجه خواهم شد که چه چیزهایی را می خواهم و این موضوع بسیار فوق العاده است چون هنگامی که متوجه خواسته های خودم بشوم ارتعاش آن را فعال می کنم و قانون جذب نیز آن را به سمت من می آورد و این چرخه ادامه پیدا می کند.

بنابراین در این زندگی می توانم خواسته های خود را بیرون بکشم و از زاویه دید شخصی خودم زندگی دلخواهم را رشد و گسترش بدهم، اما در عوض افراد ناکارآمد زیادی اطرافتان وجود دارند که سیستم هدایت گر احساسی خود را گم کرده اند و به شما میگویند زندگی و عشق من شرطی است. یعنی در شرایط خوب احساس خوبی دارم و در شرایط بد نیست نیز احساس بدی دارم.

بنابراین اینها قواعدی برای داشتن شرایط خوب هستند که من باید از درون تو بیرون بکشم و چون تو در زندگی من حضور داری و چون من کارفرمای تو هستم چون من مادر، پدر و پا معلم تو هستم وظیفه دارم به تو نگاه و توجه کنم و هنگامی که به تو نگاه می کنم می خواهم که احساس خوبی داشته باشم و این یعنی تو باید به گونه ای عمل کنی که من، من، من، من به احساس خوب برسم.

از تو می خواهم که خودخواه نباشی باید به گونه ای رفتار کنی که من – من مادر خودخواهی نیستم – احساس خوبی داشته باشم. و اگر کاری انجام دهی که احساس بدی به من بدهد در دردسر بزرگی خواهید افتاد.

قدم هفتم: شما برای گوش دادن به حرف های دیگران اینجا نیامده اید

اگر تنها یک مورد وجود داشت مشکلی نبود اما آدمهای زیادی اطراف شما اینگونه هستند و چیزهای زیادی از شما می خواهند، شما نیز نمی توانید راه هایی را پیدا کنید که همه آنها خوشحال شوند، خیلی زود هم متوجه می شوید که هرچقدر تلاش کنید نمی توانید آنها را راضی و خوشحال نگه دارید.

ما می خواهیم به شما بگوییم هیچ یک از شما به اینجا نیامدید تا به حرفهای انسان های دیگر گوش کنید و به کسی خارج از وجود خودتان توجه کنید. همه شما می دانستید که زندگی موجب می شود تا شما رشد و تعالی داشته باشید و هنگامی که در این مسیر قرار بگیرید احساس خوبی خواهید داشت و میدانستید که باید بقیه افراد را از این معادله خارج کنید.

می دانستید که واقعا نیز این کار را انجام می دهید و می دانستید که نباید زندگی خود را با حرفهای دیگران هدایت کنید و پیش ببرید. اول از همه اینکه آنها خیلی هم قصد رشد و تعالی ندارند. توجه کرده اید؟ چقدر شخصی که عاشقتان است توجه بی قید و شرطی به شما نشان داده است.

آیا واقعا شخص عاشق شما توجه کامل خود را به شما داده است؟ جوابش این است که خیلی زیاد. چه مدتی مادرتان همه توجهش به شما بوده است؟ جوابش این است: خیلی زیاد نبوده است.

قدم هشتم: همه ما خالق زندگی خود هستیم

هیچ کسی نمی تواند این کار را انجام دهد چون هیچ کسی وظیفه ندارد تا مراقب شما باشد همه انسانها به این دنیا آمده اند تا خالق زندگی خود باشند. فکر می کنیم بیشترین چیزی که شما را به دردسر می اندازد این است که این افراد به شما میگویند وجودتان برایشان مهم است، اما چیزی که برایشان بیشتر اهمیت دارد احساسی است که در آنها به وجود می آید و می خواهند شما و رفتارتان را طوری هدایت کنند تا در خودشان احساس خوشایندی پدیدار شود، شما نیز کم کم نسبت به آنها بسیار خشمگین می شوید.

زندگی خیلی زیباتر می شد اگر درک می کردید که هر کسی زندگی خودش را دارد و این چیز بدی نیست چون این موضوع نشان می دهد که هر کسی در خود انرژی منبعی دارد و به این دلیل به این جهان پا گذاشته است تا خواسته های خود را بشناسد.

همه افراد انرژی منبعی در خود دارند که آنها را به سمت علائق و خواسته هایشان هدایت می کند. چقدر جهان زیبا میشد اگر متوجه می شدید که هر کسی سیستم هدایت گر احساسی در خود دارد و آن منبع است و همه افراد به سمت زندگی بهتر و متعالی فراخوانده می شوند و اینکه همه و یا برخی از افراد این ندا را می شنوند و به آن پاسخ می دهند.

می توانید تصور کنید که این شکل زندگی چقدر فوق العاده است؟ آیا می دانید کسی که در هماهنگی ارتعاشی با وجود درونی باشد خشونت و یا رفتارهای منفی را از خود ارسال نمی کند. بدون هیچ تردیدی تمام این رفتارهای منفی زمانی اتفاق می افتد که فرد از این هماهنگی خارج می شود و سعی در پر کردن خلاء دارد و تلاش می کند به جایی که می خواهد برسد اما از مسیری می رود که هیچ نتیجه ای برای آن ها در بر ندارد.

اگر این مطلب را دوست داشتید، با امتیاز دادن به آن از ما حمایت کنید.
[کل: میانگین: ]