معرفی الهه سوریا (Surya)
الهه سوریا (خدای خورشید) از مهم ترین و مشهور ترین خدایان ودایی است که از یک سو با کالبد فیزیکی خورشید که تجلی عظمت آتش الهه (آگنی) است، انطباق دارد و از سوی دیگر منبع و منشاء نور، گرما، حیات و معرفت است. نور، عین معرفت است و حیات بدون گرمای او افسرده خواهد شد.اِشراف سوریا به جهان، با بروج دوازده گانه ی خورشید در طول سال نسبت دارد. دوازده آدی تیای (Adityas) مذکور نمایندگان او در طول سال هستند.خورشید (الهه سوریا) مرکز عالم خلقت است که در مرکز سپهرهای متفاوت قرار گرفته است. بر فراز خورشید، افلاک غیرمتجلی و غیرظاهر قرار دارند که حوزه ی حکمرانی حاکم اعظم کائنات است و تحت آن، کرات و سپهرهای ظاهر (چون ماه و زمین و دیگر سیارات) واقع شده اند.پس جایگاه خورشید حد اتصال دو مرتبه ی وجود (متجلی و نامتجلی) است و او نماینده ی اصلی هر دو وادی به شمار میرود. چنانکه در مهابهارت سه می خوانیم: «خورشید دروازه و جاده ی سیر به سوی خدایان است.»جایگاه خورشید در عهد ودایی
خورشید برای انسان بدوی، قوی ترین عنصر وجود و مهربان ترین قوای طبیعت بوده که قاعدتا میبایست جزو اولین خدایان و معبودان برای او بوده باشد. حیات و بقای انسان بدوی به حضور خورشید متکی بود و شب هنگام، زمانی که حریر سیاه شب چهره ی تابناک و روح افزای او را در نقاب میکشید، دل انسان ها در غباری از خوف و اندوه فرو می رفت و برای زیارت آن رخساره ی درخشنده دست به دعا برمی داشتند.حیات و بقای انسان به او متکی بوده و لذا خورشید که منشاء نور، قدرت روحانی، قوای فکری و دماغی و نیروهای طبیعی بود، نزدیک ترین پدیده به ذات جاودانی الهی شمرده می شد. بر این نکته در متون ودایی تاکید شده است.«خورشید الوهیت ظاهر، چشم جهان، و پدید آورندهای روز است. هیچ معبودی را دارای برابری با او نیست. اوست منبع زمان، سیارات، ستاره ها، افلاک و سپهر عناصر (Vanus). خدایان حیات (Rudras)، خدای باد (Vayu) و خدای آتش (Agni) و همه ی دیگر معبودین بخشی از او هستند.»«این (وجود) مشعشع و بسط دهنده، روح همه ی موجودات جاندار و بی جان جهان است و هیچ پدیده منفک از او نیست.»الهه سوریا نیز همچون الهه میترا جایگاه خود را در گذر اعصار حفظ نمود و در عهد اوپانیشادها نیز دارای منزلت و مرتبه ی والایی بود. در هنگام خلقت، بیضوی جهان، خود را به دو بخش منقسم کرد، یکی بخش نقره ای و دیگری بخش طلایی.قسمت نقره ای به زمین تبدیل شد و بخش طلایی به آسمان. از پوشش خارجی بیضه، کوه ها پدید آمد و پوشش داخلی آن ابرها را ساخت و برف از آن پدید آمد. رگ های داخل تخم به رودخانه تبدیل شدند و از مایع داخل آن اقیانوس ها شکل گرفتند.هنگامی که خورشید ظاهر شد، فریاد سرور از همه ی موجودات برخواست، زیرا ظهور خورشید معادل با ظهور لذایذ بود. بدین جهت است که به هنگام طلوع و غروب آفتاب، آوای نیایش به گوش می رسد. سیر همه ی نیازها به سوی اوست. آنانکه خورشید را به عنوان وجود مطلق نیایش میکنند، همواره نواهای خوش می شنوند و وجودشان سرشار از وجد و سرور میشود.درجه ی تقدس خورشید گاه به مرتبه ی فرد اولیه (Prajapati) می رسد و با قربانی کیهانی (Cosmic sacrifice) یکی می شود. پروردگار تولید نسل ها که همان ذات مناسک قربانی (Yajna_Prajapati) است، به خورشید تبدیل می شود و همه ی موجودات زنده از او متولد می گردند. او توسط انوار تابناک خود به غذا و غلات جان می بخشد. او پدر همه ی موجودات است.«وقتی خورشید طلوع می کند به ربع شرقی وارد میشود و بقای موجودات را به شعاع های خود تضمین میکند. آنگاه جهات جنوب و غرب و شمال و بالا و پایین را و آنچه در میان آنها است منور می سازد…»«او در قالب جهان، موجود کیهانی، حیات و آتش جلوه می کند… او که همیشه حاضر است با طلوع خود به موجودات حیات میبخشد.» خورشید رازق بارور کننده و حیاتبخش، گاه نیز با صفت نابود کننده توصیف شده است: «در آخرالزمان خورشید همه ی جهان را خشک و از هستی ساقط میکند.»«من در پیشگاه تو، که ماده ی آنچه خدایان روح آنند هستی، سر تعظیم فرود می آورم…. من در پیشگاه آنکه جوهر هر چیز، اصل هر چیز، تجسم جهان، و موضع نورانی تمرکز و مراقبه ی جوکیان است سرتعظیم فرود می آورم.»«اوست خویشتن جوکیانی که در بی فتح وادی تعلقند… اوست داننده ی دانش آنان که در پی کسب معرفتند و هم اوست پروردگار قربانی نزد قربانی کننده.»خورشید روح جهان است. منور بودن خورشید به نیروی بینایی تشبیه شده و او را چشم میترا، وارونا ، آگنی و دیگر خدایان دانسته اند. الهه سوریا هندی با هورای ایرانی که چشمان اهورامزدا است، مطابقت دارد.صفات ظاهری الهه سوریا
متون مختلف در خصوص صفات ظاهری خدایان اشاراتی دارند و اکثر شمایل ها و تصاویر آنان بر اساس تجویز همین متون شکل می یابند.آن موجود زرین که در خورشید به سر می برد، گیسوان و ریشی طلایی دارد. تمام وجود او، حتی نوک ناخن هایش مشعشع و تابان است، چشمانش قهوه ای رنگ است. او که نام آور و مشهور است، مرتبه ای ورای تمام شیاطین دارد. پس هرکه وی را بشناسد و صفات او را دریابد، خود به مرتبه ای رفیع تر از جایگاه کل شیاطین ارتقا می یابد. گردن او به شکل صدف لاکپشت است. او با دستبند و تاجی زرین خود را آراسته و از تلالوی آن زوایای آسمان منور میگردد. گوشواره های او را، الهه ی مادر (Adit) به او هدیه کرده است.خورشید دو بازوی بلند و یک بازوی کوتاه دارد (احتمالا منظور از بازوان، شعاع های خورشید است که شعاع های طولانی او دو برابر شعاع های کوتاه اوست.) او از پا تا سینه به البسه ی سبک شمالی ملبس است. چکمه های بلند به پا، و کمربند مرصع به کمر دارد.استفاده از چکمه و کمربند در البسه ی هندی رایج نیست، بلکه از یکسو این پوشش مربوط به مناطق سردسیر است و از سوی دیگر نوعی لباس فاخر رزم را در ذهن تداعی می کند که با تندیس های هخامنشی موجود در تخت جمشید مطابقت دارد و با فرهنگ پوشش اقوام آریایی مرتبط است. ارابه نیز از وسایل جنگی است که همه بر آریایی بودن الهه سوريا دلالت دارد.خدای خورشید سوار بر ارابه ای از طلا در دل تاریکی سیر می کند، و فانی و جاوید را در مکان های مناسب خویش قرار میدهد. ارابه ی الهه سوریا یک چرخ دارد و توسط دو اسب کشیده میشود.او (الهه سوریا) بر گل نیلوفری، بر فراز آرابه ی زرین خود می نشیند که توسط چهار یا هفت اسب مادیان کشیده می شود. گاهی نیز یک اسب هفت سر که در شعاع های نور محصور گشته، ارابه ی Surya را به پیش می برد. در بعضی منابع، مركب او اژدها (Naya) قید شده است.ارابه ران خورشید Aruna (سرخ فام) نام دارد. او برادر خردمند Garuda (بالهای سخن – گارودا (بالهای سخن) نام پرنده ای اساطیری است که مشابه براق و یا جبرییل در سنت اسلامی است) است. «ارونا » رب النوع سحر نیز هست. او در جلوی سوریا بر روی ارابه می ایستد و جهان را از شدت خشم سوزنده خورشید در امان نگاه میدارد.الهه سوریا در معابدی که به معابد خورشید شهرت دارد عبادت میشود. تمثالهای او معمولا به رنگ های مسی، سرخ یا قهوه ای ساخته میشود که این نوع شمایل منطبق بر تجویز اوپانیشادها است. وفور سنگ در هند و رواج هنر حجاری موجب گشته که اکثر تندیس ها در سنگ های موجود در مناطق مختلف ساخته شوند. امروز اکثر شمایل های باقیمانده از الهه سوريا سنگی هستند.نام های خورشید
مشهورترین اسامی خورشید عبارتند از:- Surya (درخشنده)
- Aditya (گسترده ی ازلی)
منتسبین به الهه سوریا (Surya)
بر اساس پوراناها، خورشید فرزند کاشیاپا (Kasyapa) و ادیتی (Aditi) است و لذا او نیز جزو آدی تیاها (فرزندان ادیتی) به شمار میرود. راماین خورشید را فرزند برهما (جهان آفرین) میداند، گرچه عموما به عنوان پدربزرگ کاشیاپا شناخته شده است.کورما پورانا برای الهه سوریا چهار زن ذکر کرده به نا مهای Samjna (دانش)، Rajnt (ملکه)، Prabha (نور)، Chaya (سایه). در جای دیگر، زنان او را با اسامی Sarvarna (رنگین)، Svati (موجود بالنفسه)، Mahavirya (شجاعت بسیار) آورده اند.خورشید گاهی به عنوان شوهر Usas (پگاه) آمده و گاهی نیز او را فرزند سحر می نامند. خورشید چندین پسر دارد. بر اساس پوراناها، Manu (قانونگذار جهان)، Yama (پروردگار مرگ) و Yamuna (رود مقدس جمنا) فرزندانی هستند که از Samjna متولد شده اند. مهابهارت به جای Yamuna خواهر همزاد مایا را که یامی (Yami) نام دارد آورده است.از Rajni (یکی از همسران سوریا)، راونتا (Raventa) به دنیا آمد. Prabhata (سحر) از Prabha (نور) زاده شد و Savarni (یکی از قانونگذاران) از Chaya پا به عرصه ی وجود گذاشت.اشوین ها (Asvins)
داستان های اساطیری زیبایی در مورد الهه سوریا و همسرش نقل شده است. بنابر مهابهارت، حرارت خورشید به قدری بود که Samjna نتوانست آن را تحمل کند. پس جای خویش به Chaya (سایه) سپرد و خود به جنگل پناه برد تا عمر وقف عبادت کند.برای پنهان ماندن از چشمان تیزبین خورشید، خود را به صورت مادیانی درآورد، اما سوريا با تیزبینی خاص خود او را یافت، خود را به شکل اسبی بر او جلوه گر ساخت و در وی درآویخت. از آمیزش این دو، دو فرزند دیده به جهان گشودند. این دو فرزند که اشوین نامیده شدند، بعدها به عنوان خدایان کشاورزی مورد پرستش قرار گرفتند.لفظ اشو در سانسکریت به معنای اسب است و این دو لفظ از یک ریشه اند و علت اینکه این خدایان را اشوین میگویند این است که سر اسب دارند.پس از تولد اشوين ها، خورشید همسرش را به نزد خود آورد. پدر زن او، ويشواکارمان، برای محافظت از دخترش، یک هشتم شعاع های خورشید را از او چید. این قطعات بریده شده بر زمین ریخت و از آنها دیسک منور ویشنو، سلاح سه شاخه ی شیوا، گرز کوبرا (Kubera)، نیزه ی کارتيكيا (Karttikeya) و اسلحه ی دیگر خدایان پدید آمد.اگر این مطلب را دوست داشتید، با امتیاز دادن به آن از ما حمایت کنید.
[کل: 1 میانگین: 5]