اندیشه حال و سرزنش رنج های گذشته
وقتی اندیشه کنونی تان با آنچه موجود درونی تان درباره آن موضوع می داند هماهنگی ندارد، احساس منفی تان ناهماهنگی را نشان می دهد و اغلب اوقات، چون از وجود این نظام هدایت احساسی آگاه نیستید و نمی فهمید که می توانید کانون توجه خود را تغییر دهید و نحوه احساستان را بهبود ببخشید، به افکار ناهنجار ادامه می دهید و احساس بدی دارید و موضوع مورد توجه تان و حتی رنج های گذشته تان را سرزنش می کنید.شما به طور ذاتی می فهمید که باید احساس خوبی داشته باشید و وقتی احساس خوبی ندارید، می دانید یک جای کار اشتباه است و فهمیدن این موضوع آسان است که چگونه در این شرایط هر چیزی یا هر کسی را که مورد توجه تان است سرزنش می کنید، حتی اگر آن کس در رنج های گذشته شما وجود داشته باشد، در حالی که احساس منفی هم وجود دارد. پس طی مدت زمان طولانی تر، هر بار که خاطره ای ناخوشایند ظاهر می شود و به احساس منفی دچار می شوید اما هیچ تلاشی نمی کنید تا افکارتان را کنترل و بر هم راستایی با چشم انداز موجود درونی تان تمرکز کنید، ناهماهنگی ارتعاشی تان شدیدتر می شود. به عبارت دیگر، باورهای منفی تان در مورد زندگی سابق تان نه تنها بزرگتر می شود و شتاب می گیرد، بلکه با استفاده از آنها به عنوان دلیل عدم اتصال کنونی تان به منبع، بار دیگر از آنها استفاده می کنید.پیشنهاد می کنم: کتاب علم تنفس
بسیاری افراد بیهودگی تلاش برای حل تعارضات گذشته را احساس می کنند چون اغلب اوقات کاراکترهای اصلی ماجراهای گذشته فوت کرده اند و حتی اگر هنوز جایی روی این کره در حال زندگی باشند، افراد اغلب احساس می کنند احتمال این که آن ها اشتباه شان را بپذیرند کم است؛ و در هر صورت آنها باور دارند که آسیب وارد شده است.طی آن لحظات ضایعه بار یا ناراحت کننده، آنها تحت تأثیر شرایط قرار داشتند تا خودشان را از هم راستایی با انرژی منبع خود خارج کنند و به اندازه کافی این کار را انجام داده اند تا باور کنند که هرگاه بر آن اندیشه ناهم راستا تمرکز می کنند آنها را خارج از هم راستایی نگه دارد. این فرد بالغ سرزنش کننده درک نمی کند رابطه ای که در اینجا ناهماهنگ است رابطه بین او در شکل جسمانی اش و موجود درونی غیر جسمانی و سرشار از انرژی مثبت، محض و گسترده تر است.رنج بردن او به خاطر سوءرفتار در دوران کودکی نیست که بر آن هیچ کنترلی نداشته است، بلکه رنج او در مورد ناهم راستایی کنونی بین خود جسمانی و منبع غیر جسمانی است که بر آن کنترل کامل دارد. متمرکز سازی افکارتان و بنابراین تعلیم باورهایتان به همراستایی با قدرت و منبع خودتان، می تواند بسیار آزادی بخش باشد و ادامه به این فرضیه معیوب که «دیگران باید متفاوت بشوند تا من بتوانم احساس خوبی داشته باشم» بسیار ناتوان کننده است.اگر این مطلب را دوست داشتید، با امتیاز دادن به آن از ما حمایت کنید.
[کل: میانگین: ]
الی
اگه خودمون باعث رنج کسی در زمانگذشته شده باشیم و الانم اتفاقا بهش دسترسی داریم و خودمونو بابت کار زشت قبلیمیون با اون شخص، سرزنش میکنیم، جریان چیه و راه حل چطوره؟ حس میکنم میتونستم مادر بهتری برای فرزندم باشم و الان ازینکه اون وقتا تنبیهش میکردم یا سرش داد میزدم خییییلی غصه میخورم. از خودشم عذرخواهی کردم و منو بخشیده البته. و در حال شکرگزاری و تغییر بینش هستم که از حالا به بعد مادر بهتری براش باشم و حقیقتا هم رابطه قشنگ و محکمی داریم.نزدیکترین و عزیزترین رفیق زندگی هم هستیم. ولی گاهی ناخوداگاهم یهو میره به گذشته و دلش میگیره و شرمنده میشم از دست خودم.
z.inanlou
مرسی از مطالب مفیدت😘
نرگس کابله
من متوجه شدم که گذشته و کسانی رو که باعث آزارم شدن رها کنم و افکارم رو به دست بگیرم که درگیر گذشته نباشندچه برسه به اینکه دائم در حال سرزنش باشم .به این باور برسم که افکار من هر چقدر در سر من ادامه داشته باشن دائم تکرار میشوند
roya48sarkobi
توضیحات خوب بودن ناهید جون ، ینی علت را کاملا خوب توضیح دادید فقط در پاراگراف اخر رفع معیوب خیلی خلاصه و گنگ بود ینی فقط گفتید کنترل ذهن و هم راستایی با قدرت درونی ، خیلی خلاصه بود میشه یکم باز تر بشه ممنون گلم