سخنان برن در مورد اهدای عشق
تو نمي تواني حق کسی دیگر را در انتخاب آنچه مي خواهد، انکار کني! چون این کار اهدای عشق نیست! يعني تو اگر مي خواهي عشق دريافت کني پس باید به آزادي و حق انتخاب هر فردي در خواسته اش احترام بگذاري. اگر تو آزادي فردي دیگر را در انتخابش تكذيب کني، مواردي منفي را به خودت جذب مي کني که آنها هم شاید حتي در جایی دیگر و در ارتباط با همان فرد یا فردی دیگر آزادي خودت را تکذیب می کنند. احتمالا این مورد شما را یاد قوانین “كارما” بیندازد!بله درست است. اگر آزادي کسي را در انتخابش مورد هجوم قرار دهید موارد منفي را به هر شکل دیگري مي توانيد جذب كنيد! حتي مواردي که شاید فکرش را هم نکنيد! به طور مثال سلامتی تان تضعیف شود! کسب و کارتان از رونق بیفتد! پول از دست بدهید یا هر دريافت منفي دیگري.این مورد خصوصا در پایان روابط صمیمانه خيلي مهم است. خیلی از افراد وقتي حتي هنوز پیوند محکم زناشويي بین آن ها و طرف مقابلشان برقرار نشده احساس مالکیت مطلق درباره ي طرف مقابلشان مي کنند. اما بعد از کمي آشنايي که طرف مقابل احساس مي کند با آن فرد خوشبخت نیست و مي خواهد مسیرش را عوض کند، آن فرد غوغا به پا می کند و فکر می کند به هر قيمتي و با هر شیوه اي حق دارد او را نگه دارد!بنابراین اگرچه در چنین موارد احساسي اي قبول کردن اینکه عشقمان دارد به راه خود مي رود، مانند قورت دادن يك قرص بسیار تلخ است اما طبق قانون عدم مقاومت در چنین شرایطی باید پذیرا و آرام باشیم و بیش از اندازه براي کسب چيزي نجنگیم! زیرا وقتي آرزوي قلبي ما به بيماري قلبي ما تبدیل می شود فقط قانون عدم مقاومت و رها کردن مي تواند اوضاع را بهتر و درست کند. اهداي عشق به دیگران، به این معنا نیست که اجازه دهید دیگران به هر طریقی از شما سواستفاده یا در حق شما اجحاف کنند. این هم اهداي عشق نیست! اجازه دادن به فردی دیگر برای اینکه از شما استفاده کنند به آن فرد هیچ کمکي نمي کند و مسلما به خود شما هم کمکي نخواهد کرد!خانم هايي که در دوستیشان با جنس مخالف بدون اینکه واقعا مایل باشند و با وجود این که این کار خلاف اعتقادات و روش زندگیشان است، به روابط جنسي نامشروع تن مي دهند و فکر مي کنند این اهداي عشق است، معمولا با ضربه هاي بزرگتري روبرو مي شوند! چون این کار اهدای عشق نیست!وقتي کسي اجازه مي دهد که از او سواستفاده بشود در واقع دارد به کائنات اعلام می کند که من بي ارزشم و لایق دریافت بهترین نیستم! من لایق نیستم تا طرف مقابلم من را به آن شکلی که درست و معقول باشد، دوست بدارد؟ اين يك منفي گراییست و باعث جذب منفي گرايي بيشتري مي شود.به همین دلیل است که در بیشتر اینگونه روابط بعد از مدتي فرد احساس شکست و سرخوردگي بيشتري مي کند و با وجود اینکه فکر مي کند ایثار و از خودگذشتگی کرده است که حتي پا بر اعتقاداتش گذاشته است، باز هم بي عشقي بيشتري دریافت مي کند.انتقاد، ملامت، گله و شکایت، غرولند و مقصر دانستن طرف مقابل اهدای عشق نیست! زندگي مانند کاتالوگ است يعني همه چیز را به شما عرضه مي کند تا شما بتوانيد هر آنچه را که دوست داريد، انتخاب کنيد. يعني این موهبت زندگیست که انواع افراد را سر راه شما قرار مي دهد تا بتوانيد هر آنچه در این افراد دوست داريد، انتخاب کنيد و از هرآنچه که دوست نداريد، الزومي ندارد شما نسبت به خصلت هایی که در کسي دوست نداريد، احساس عشق ساختگي بکنيد.فقط باید بدون اینکه هر نوع احساسي ارائه بدهيد، رویتان را برگردانيد. درواقع پشت کردن به هرآنچه در فردي دیگر دوست نداريد، به این معناست که شما در این مورد راحت هستيد و مقاومتي نشان نمي دهيد! ( چون خود مقاومت باعث جذب مي شود. بنابراین براي اثبات اینکه کسي اشتباه مي کند، نباید با او جر و بحث كنيد، یا مدام ملامتش کنيد و از اون انتقاد کنيد چون هیچ یک از این کارها به معنای اهدای عشق نیست!)اگر این مطلب را دوست داشتید، با امتیاز دادن به آن از ما حمایت کنید.
[کل: 1 میانگین: 4]