برای اینکه در زندگی بتوانید پول و ثروت را جذب کنید، باید داستانی جدید در مورد پول و فراوانی مالی برای خود تعریف کنید. در این پست می خواهیم در مورد این داستان بیشتر صحبت کنیم و مثال هایی کاربردی در مورد آن بزنیم. پس با ما همراه شوید.
قانون جذب به واقعیتی که شما اکنون در آن زندگی می کنید پاسخ نمی دهد بلکه این قانون به الگوهای ارتعاشی افکارتان پاسخ می دهد. وقتی از جنبه خواسته خود و نه از جایی که از آن هستید، داستانی جدید در مورد پول تعریف می کنید، الگوی فکری و در نتیجه نقطه جذب شما نیز تغییر می کند. چیزی که هم اکنون وجود دارد هیچ ارتباطی به چیزی که قرار است بیاید ندارد.
با این حال شما همواره در حال توجه به وضعیت کنونی خود هستید و از آن صحبت می کنید، با فکر و صحبت کردن از چیزی که می خواهید در زندگی داشته باشید این اجازه را میدهید که وضعیت کنونی شما به موقعیت بسیار بهتری تغییر یابد. اما اگر همواره از چیزی که هست صحبت کنید چیزهای شبیه به آن را به دست می آورید.
به سؤال های زیر توجه کنید و اجازه دهید که پاسخ ها خود بیایند و جاری شوند. مثالهایی برایتان زده ایم که نشان می دهد داستانی جدید در مورد پول چگونه باید باشد. پس شروع به گفتن داستانی بهتر بکنید و خواهید دید که چگونه و به چه سرعتی اتفاقات و موقعیتهایی برایتان پیش می آید تا بتوانید داستان خود را به واقعیت تبدیل کنید.
سوالاتی برای رسیدن به داستانی جدید در مورد پول
- آیا در زندگی خود به اندازه ای که می خواهید پول دارید؟
- آیا جهان پر از فراوانی است؟
- این امکان وجود دارد که پول زیاد به دست آورید؟
- مقدار پولی که هم اکنون به دست می آورید قبل از تولد شما تعيين شده است؟
- توانایی تغيير وضعیت مالی خود را داريد؟
- آیا از قدرت افکار خود برای جاری کردن پول در زندگی تان استفاده می کنید؟
- آیا شما در کنترل و تحت تأثیر وضعیت مالی خود هستید؟ پول بیشتری می خواهید؟
- با آگاهی که هم اکنون دارید، فراوانی مالی تضمین شده است؟
مثالی از داستان هایی که قبلا در مورد پول می گفتید
نمونه ای از این مثال ها برایتان می گوییم: چیزهای زیادی وجود دارد که می خواهم اما نمی توانم آنها را بخرم. پول بیشتری نسبت به قبل در می آورم اما مسئله پول بیشتر از همیشه برایم بحرانی و سخت است. نمی توانم جلوتر بروم. در تمام زندگی ام نگران پول بوده ام. به خاطر دارم که چگونه والدينم سخت کار می کردند و مادرم همواره نگرانی بود. احساس میکنم که این چیزهای او به من هم به ارث رسیده است. اما این ارثی نیست که من به دنبالش بودم. می دانم که افراد ثروتمندی در این دنیا هستند که هرگز نگرانی بابت پول ندارند اما در اطراف من چنین آدم هایی را نمی بینم. کسانی که اطرافمان با این مسئله دست و پنجه نرم می کنند و نگران این هستند که در آینده چه اتفاقی می افتد.مطلب مرتبط: داستان فراوانی مالی من چیست؟
این داستان با توجه کردن به شرایط ناخواسته فعلی شروع می شود، و بعد در آن موقعیت هایی که وجود دارد توجیه می گردد و برای تأکید بر مشکلی فعلی نگاهی به گذشته انداخته می شود و این کار باعث ایجاد خشم بیشتر در شخص می گردد و بعد از آن به دیدگاه وسیعتری از کمبودی که با آن روبه روست میرسد.
به عبارت دیگر وقتی داستان شما با نکات منفی شروع می شود قانون جذب به شما کمک میکند تا از زمان حال خود به گذشته و یا حتی به آینده برسید اما الگوی ارتعاشی کمبود همچنان پابرجاست وقتی از شرایط شکایت می کنید توجهتان بر کمبود قرار دارد و چه بر زمان حال متمرکز باشید چه گذشته و چه آینده، این کار باعث می شود تا افکار بیشتری برای شکایت کردن به ذهنتان برسد چرا که نقطه جذب ارتعاشی شما نیز تغيير يافته است.
با تلاشی ساده برای یافتن جنبه های مثبت نسبت به جایی که الان هستید می توانید نقطه جذب ارتعاشی جدیدی برای خود بسازید، داستانی جدید از پول و فراوانی مالی برای خود تعریف کنید و آنگاه نه تنها در آن لحظه احساس بهتری خواهید داشت بلکه افکار، موقعیت های انسان ها و چیزهایی را جذب می کنید که شما را خشنود می سازد.
مثالی برای گفتن داستانی جدید در مورد پول
این هم داستانی جدید در مورد پول: این فکر را که پول مثل هوایی که نفس می کشم همه جا در دسترس است، دوست دارم. این ایده را که پول مثل دم و بازدم می رود و می آید دوست دارم. تصور اینکه پول زیادی در اختیار دارم بسیار جالب است. می توانم ببینم چگونه احساسات من راجع به پول بر میزان پولی که به سمت من جذب می شود تأثیر می گذارد. خوشحالم به این درک رسیدم که با تمرین می توانم افکار و رویکرد خود را نسبت به پول و یا هر چیز دیگری کنترل کنم. متوجه این هستم که هرچه از فراوانی بیشتر صحبت کنم، بیشتر احساس خوب خواهم داشت. خوشحالم که میدانم من خالق شرايط و واقعیت های خودم هستم و پولی که وارد زندگیم می شود در ارتباط مستقیم با افکار من است. با تنظیم افکارم می توانم مقدار پولی را که به زندگی ام می آید تنظیم کنم، هم اکنون که فرمول آفرینش را متوجه شدم و دانستم که اصل و جوهره هر آنچه را که به آن فکر میکنم جذب خواهم کرد و مهمتر از همه این که فهمیدم با توجه به احساسی که دارم می شود تشخیص داد که بر فراوانی متمرکزم و یا بر کمبود پول به یقین می رسم و باور دارم که با هماهنگ کردن افکار خود با فراوانی، ثروت به شکل قوی و زیاد وارد زندگی و تجربیاتم خواهد شد.مطلب مرتبط: جذب پول و تجلی و تجربه فراوانی
می دانم که افراد پیرامونم دیدگاه های متفاوتی نسبت به پول و ثروت، ذخیره و خرج کردن آن، دادن کمک های مالی، دریافت، برداشت و به دست آوردن پول و… دارند و احتیاجی نیست که تمام اینها را متوجه بشوم. خیالم بابت اینکه سازماندهی و مرتب کردن این باورها كارمن نیست، راحت است. تنها کاری که باید انجام بدهم هماهنگ کردن افکارم با خواسته خود، می باشد.
می دانم که اشکالی ندارد اگر گاهی احساس منفی نسبت به پول داشته باشم. اما هدف من این است که افکارم را به سرعت به سمتی ببرم که احساسات بهتری به من بدهند، چون منطقی است که این افکار خوب نتایج خوبی را برایم به همراه دارند. گاهی ممکن است که الزاما با تغییر افکارم پول به سرعت وارد تجربیات زندگی ام نشود و این را درک می کنم، اما وقتی به شکل عمدی تلاش می کنم تا افکار بهتری داشته باشم، کامل منتظر پیشرفت های پایدار و همیشگی هستم.
اولین نشانه هماهنگی با خواسته ام این است که احساس بهتر، حال بهتر و دیدگاه و رویکرد بهتری دارم. آن انرژی قدرتمند را در هدایت عمدی افکارم احساس می کنم. باور دارم که در بیشتر موقعیت ها و شرایط این موضوع را میدانستم و بازگشت به اعتقادات اصلی ام در مورد قدرت، بها و ارزشی که دارم احساس خوبی به من میدهد.
مطلب مرتبط: چه می شود اگر انسان فقیر احساس فقر نکند؟
زندگی ای دارم که سرشار از فراوانی است و دانستن این موضوع که می توانم به تمام خواسته هایی که از دل تجربیات زندگی ام ایجاد می شود برسم، احساس خوبی به من میدهد، عاشق این باورم که من انسانی محدود نیستم و احساس رهایی فوق العاده ای میکنم وقتی می دانم با داشتن احساس خوب احتیاج نیست که زیاد منتظر پول، مادیات و چیزهای دیگر بمانم، می دانم که اگر احساس بهتری داشته باشم باید پول و دیگر خواسته هایم به سمت من بیایند. به همان آسمانی که هوا جاری است، پول نیز جاری و در دسترس می باشد، خواسته من پول را به زندگی وارد و راحتی و آرامشی که از افکارم می گیرم آن را خارج می کند، وارد و خارج می شود، وارد و خارج می شود همواره جاریست. همیشه آسان است هر چه که بخواهم، هر موقعی که بخواهم و به هر اندازه ای که بخواهم به زندگی ام وارد و از آن خارج می شود. زمانی که داستانی جدید در مورد پول میگویید هیچ درست و غلطی ندارند، می شود در مورد گذشته حال و آینده صحبت کرد اما قسمت مهم ماجرا این است که بدانید هدف از این کار بیان نسخه بهتر از داستانی است که احساس بهتری به شما بدهد. در طول روز گفتن داستانهای کوتاه که احساس خوبی به شما می دهند نقطة جذب شما را تغییر خواهد داد. فقط توجه کنید داستانی که می گویید زیربنای زندگی شماست پس آن را آنطور که دوست دارید باشد بگویید.اگر این مطلب را دوست داشتید، با امتیاز دادن به آن از ما حمایت کنید.
[کل: 1 میانگین: 4]
