- Vislr به معنای نیرویی که در همه ی جوانب گسترش می یابد
- Vis (Visnati) به معنی بسط
- Vis (Visati) به معنی نفوذ کردن و داخل شدن
- Visli (Vivesti) به مفهوم احاطه کردن و مسلط بودن
- برخی محققین ریشه ی ویشنو را غیر آریایی و مرکب از Vis+anu = Visnu به معنای گذر از ارتفاعات و یا Vis به مفهوم فعال دانسته اند.
ظهور خدای باستانی ویشنو – خدای برتر
نیروی مطلق کائنات و واجب الوجود یکی است و او را نمی توان توسط نام و شکل و زمان و… محدود نمود. هم او که در مقام مطلق خود از کلیه ی صفات ظهور مبرا است برای خلق و ظهور پدیده ها و جوشش هستی در قالب سه اصل تثليث هندویی تجلی کرده است. لذا ویشنو که «او» نیست، مخلوق او نیز محسوب نمی شود.«خداوند (ویشنو)، آنکه خویش را پدید آورد در ابتدا خویش را در قالب اقیانوس اولیه (اقیانوس بقاء) که منشاء ظهور هستی است ظاهر نمود.» مقصود از اقیانوس اولیه همان فضای بخارگونه ی اولیه است که زمین و سیارات از فشرده شدن آن پدید آمده اند.در علم الاساطير متأخر هندو برهما خدای آفرینش، ويشنو خدای نگهدارنده و شیوا خدای نابودکننده است. این وظایف گاه تداخل میکنند و لذا تفاسیری برای تبیین آنها تدوین شده است. میان پرستندگان هندو همواره مباحثه ای در مورد برتری یکی از خدایان سه گانه وجود داشته است.در این میان گرچه هریک از اضلاع این مثلث پیروانی داشته اند، لیکن خدای باستانی ویشنو از آن دو دیگر محبوبیتی بیشتر کسب نموده و پیروان بیشتری دارد. این شهرت و رجحان هم استدلال عقلی دارد و هم سند نقلی.برهما یا جهان آفرین تنها نقش آفرینش ابتدایی موجودات را دارد، ولی دوام حیات و اتصال اجزاء هستی که در لحظه به لحظه ی وجود جهان نیاز به اتکا و پناه دارد، وظیفه ی ویشنو است. پس با این وصف برهما چون معمار بازنشسته ای است که پس از خلق جهان و موجودات، تحولات آن را به ویشنو واگذاشته است. شیوا از سوی دیگر، به هنگام فنای جهان و موجودات عرض اندام می کند. پس موجودیت جهان و هویت های موجود در آن نیز متکی به ویشنو است. ویشنو محور کائنات و محل اتکای هستی است. او همان محوری است که از مرکز زمین و مرکز کائنات میگذرد، هستی بر گرد آن به گردش در می آید و درجات و طبقات نظام هستی در فواصل مشخص نسبت به این مرکز قرار میگیرند و با یکدیگر مرتبط می شوند.از طریق همین محور است که دعای انسان ها از زمین به آسمان ها عروج میکند و برکات آسمانی نازل می شود. پس خدای باستانی ویشنو نیروی واسطه میان زمین و آسمان و مجرای نزول نعمات نیز هست. ويشنو ذات تمام موجودات و علت تحقق روح و طبیعت هنگام خلق و علت جدایی این دو هنگام انحلال عالم است.ویشنو نوری است که در پرتو آن قوای حیات به فعلیت می پیوندند. هرچه در پهنه ی جهان امکان موجود است به سوی کسب موجودیتی بیشتر و نیل به ظهوری واقعی تر در سیر است تا وجود خویش را به نور و به حقیقت پیوند زند. این سیر از برکت وجود ویشنو و آن نور خود او است.علت درونی و قوایی که منجر به موجودیت پدیده ها می شود، الهه ويشنو است. او را در وادی شکل ظاهری موجودات، که حیطه ی سیطره ی جهان آفرین (برهما) است، جایی نیست. هیچ مرتبه ای از وجود نیست که از مثلث خلق – تداوم – نابودی خارج باشد. از سوی دیگر خلق متکی به تداوم است، وگرنه فرصت جلوه نخواهد یافت.گرچه خلق موجود بر زیست و تداوم حیاتش تقدم دارد، ليكن هویت و ماهیت هر پدیده ای مدیون وجود و اتصال حیات اوست و بدین لحاظ حفظ حیات از اهمیت بالاتری از خلق برخوردار است.برتری خدای باستانی ویشنو تأیید کتب مقدس را نیز دارد. بر اساس این متون دینی برهما (خدای خلقت) خود مخلوق ویشنو است. ویشنو به هنگام تخیل و تفکر در باب بازپیدایی کائنات، گل نیلوفری از نافش ژست و برهما از آن گل متولد شد. ویشنو «وداها» را به او عرضه کرد تا بار دیگر جهان را خلق کند.بدین ترتیب طرح و ایده ی اولیه ی خلقت حاصل شعور ویشنو بوده و عامل اجرایی خلق که مرتبه ای پایین تر است توسط برهما محقق گردید.خلق در فلسفه هندو
خلق در فلسفه ی نظام هستی هندو به سه نوع و سه مرتبه تقسیم می گردد:- خلق و تحول ماده ی اولیه جهان (Prakrti) و نظم بخشیدن به آن: جهان قبل از پیدایش چیزی نبود جز غبار کیهانی آشفته و بی نظم. خدای باستانی ويشنو از این ماده ی آشفته، پراکریتی (ماده ی نظام اولیه جهان) را ساخت، این مرتبه از خلقت را پراکريتا (Prakrta) نامند.
- نوع دوم آفرینش هر روزه ی پدیده ها در ظواهر گوناگون است (ainandina) که در حیطه ی قدرت برهما است.
- نوع سوم که نیتیا (Nitya) نامیده می شود، خلق در قالب تولدها است که آن هم به برهما منسوب است.
ستوه (Sattva)، رجس (Rajas) و طمس (tamas)
صفات اصلی سه معبود برهما، ویشنو و شیوا را در وادی محسوسات میتوان به سه تجربه ی انسانی یعنی تعقل و آگاهی (Rajas)، رؤیا و خیال (Sattva)، و خواب عمیق بدون رؤيا (tamas) تشبیه نمود، که البته هر سه اینها تجلی یک حقیقت هستند.او (که نام و شکل ندارد) به هنگام اتحاد با رجس (Rajas) در قالب ابتدایی ترین فرد وجود (برهما) به منظور آفرینش جهان ظهور کرد. هم او با کیفیت ستوه (Sattva) آمیخت و در قالب ویشنو ظاهر گشت تا تداوم خلقت را تضمین و از حق و معنویت پاسداری کند. وی با طمس همراه شد و در رودرا (شیوا) تجلی کرد تا جهان را نابود سازد. فرایند خلق حفظ و نابودی سه اصلی هستند که هر دوره ی جهانی (Kalpa) را می سازند.الهه برهما خالق عینیات جهان است و لذا میتوان او را در حالت بیداری، تعقل، تفکر و آگاهی کامل تجربه نمود. تمام دانش های تجربی علوم و جلوه های خارجی موجودات مربوط به او است. رجس (Rajas) را انرژی و عامل فعالیت و فعلیت پدیده ها دانسته اند.خدای باستانی ويشنو قوه ی طراح جهان هستی است. هرچیز قبل از نزول به مرتبه ی عینی، نیاز به طرحی دارد که از ذهنی خلاق ناشی می شود. قوای تخیل و تجسم از ارکان خلاقیت هستند. در این وادی، آلودگی و ناپاکی که از خصایل جهان عینی است راهی ندارد و به همین جهت ستوه (Sattva) را به خلوص و پاکی، که مایه ی ظهور معرفت است، تعبیر نموده اند.در حالت رؤيا و تخیل است که می توان پدیده ها را در صور مختلف امکانی دید و سیر و تحول آنها و تبدیل یکی را به دیگری تجربه نمود. لذا کیفیت و مرتبه ی ویشنو (Sattva) را میتوان در حال رؤيا و تصورات لمس نمود.الهه شیوا
شیوا پروردگار وادی عدم، سیاهی، سکون مطلق و سکوت محض است. طمس (Tamas) را به تاریکی و جهل تعبیر نموده اند. طمس خواب عمیقی است که با حدوث آن بر هرچه در عالم آگاهی موجود است، قلم بطلان میکشد و فرد را از کلیه ی قیود رها می سازد و جهان خارج و تمام رنج ها و آلام آن را یکسره به وادی عدم میسپارد و موجود را به حال بی وزنی و رهایی مطلق رهنمون می شود.نزدیک ترین حال انسانی که میتوان در آن تا حدى طمس را تجربه کرد، خوابی عمیق بدون رؤيا است. از سوی دیگر، همین آرامش کامل در مرحله ی خواب است که به بار تجربیات ضمیر آگاه و نیمه آگاه انسان امکان بسط میدهد و لذا فرایند خلق، خود از دل همین عدم نمودار می شود. در گیتا چنین می خوانیم:ستوه توليد معرفت می کنند، از رجس حرص و آز ناشی می شود و طمس عامل جهل است.با توجه به اشارات فوق در میان سه کیفیت پراکریتی، ستوه که مظهر آن ویشنو است، مقام و منزلت بالاتری دارد. شیوا (خدای نابودی) در تأیید عظمت خدای باستانی ویشنو چنین می گوید:«آن کس که صادقانه وظایف خویش را به انجام رساند، پس از یکصد زندگی به مرتبه ی برهما می رسد و پس از این مقام مراتب و مراحل بالاتری را باید طی کند تا به من (شیوا) برسد. شخص خداپرست تنها پس از مرگ کامل و خارج شدن از دایره ی مرگ ها و تولدهای موقتی متوالی (سمسارا) و رسیدن به سکون مطلق و سکوت محضو است که به وادی ویشنو که ورای قلمرو پراکریتی است، می رسد.»
اگر این مطلب را دوست داشتید، با امتیاز دادن به آن از ما حمایت کنید.
[کل: 14 میانگین: 3.4]