پیشنهاد می کنم: دیدن جهان خود از نگاه منبع
اگر روی پای خود بشينيد و خون در پایتان جریان نداشته باشد و یا شریان بندی را به دور گردن خود ببندید و اجازه ندهید اکسیژن برسد به سرعت این کمبود را متوجه می شوید. زمانی که شما افکاری دارید که با افکار وجود درونی تان در توازن و هماهنگی نیست، جریان و نیروی زندگی و با انرژی که به بدن فیزیکی شما می آید خاموش و یا محدود می شود، و نتیجه این محدودیت چیزی نیست جز داشتن احساسات منفی. اگر برای مدت طولانی احساسات منفی داشته باشید، بیماری و وخامت وضعیت در بدن فیزیکی را تجربه می کنید. به خاطر داشته باشید که هر موضوعی دو بخش دارد: چیزی که می خواهید و نبود آنچه که می خواهید. این مسئله شبیه چوبی است که دو سر دارد: یک سر آن خواسته شماست و سر دیگرش آنچه که نمی خواهید. اگراین چوب را «سلامت فیزیکی» بنامیم پس یک سر آن سلامتی است و سر دیگر بیماری.اما مردم تنها به خاطر توجه به سر منفی چوب، بیماری را تجربه نمی کنند، بلکه به این علت بیمار می شوند که در بسیاری از مسائل به سر «می دانم چه چیزی نمی خواهم» بسیار توجه می کنند. هنگامی که شما همواره توجه تان به سمت آنچه که نمی خواهید باشد درحالی که توجه منبع شما تنها به خواسته های شما است، در طول زمان این مسئله موجب جدایی ارتعاشی بین خود و وجود درونی تان می شود.پس بیماری یعنی: جدایی (با انتخاب فکری که دارید) بین شما و وجود درونی تان و احساسات منفی هم یکی از عوامل این جدایی است.اگر این مطلب را دوست داشتید، با امتیاز دادن به آن از ما حمایت کنید.
[کل: 1 میانگین: 5]