یکی از موضوعات بسیار مهمی که در مورد علم آسترولوژی وجود دارد، دیدگاه دانشمندان قدیم نسبت به علم احکام (آسترولوژی) است. اینکه افراد صاحب علم در گذشته چگونه به این علم می نگریدند خود می تواند دلیلی بر تایید یا رد آن باشد. در این پست می خواهیم دیدگاه برخی از دانشمندان قدیم حوزه نجوم در مورد این علم را با هم مرور کنیم. پس با ما همراه شوید.
در مبادی علم احکام
در کتب و تالیفات اربابان تحقيق مسطور است که علم نجوم و هيات و احکام آن الهی می باشد، که به طريق وحی و الهام و غیره به برخی از انبیاء کرام و صاحبان مقام قرب به درگاه خویش، افهام کرده و به واسطه ایشان به مردم رسیده است. چنانکه در خبر است که صحف حضرت آدم و حضرت شیث و ادريس (ع) مشتمل بود بر علم نجوم و ریاضی و هیات و طب و غيره و نیز در کتاب اخوان الصفا مرقوم است که ادريس (ع) حکایت کرد که صعود کرد بر فلک و گشت در آن به مدت 30 سال تا آنکه مشاهده نمود أموال فلک را، پس به سوی زمین فرود آمد و مردم را از آن به عنوان علم نجوم خبر داد و آگاه کرد و آیه کریمه «ورفعناه مكانا “عليا”» اشاره به این موضوع داشته است.
در کتاب مجمع البیان در تفسیر آیه، گريمه ۱۱ و اذكر في الكتاب ادريس انه كان صديقا” نبيا” ، بیان فرموده که:
علم نجوم و هيات و علم احکام معجزه آن حضرت بود.
محمد بن مسعود عنوی در کتاب خود چنين مي گويد:
مشهور است که منشاء علم احکام از اهل بابل است و حضرت ابراهیم (ع) از میان آن طايقه مبعوث شد و منشاء علم هیات از سرزمین زوم است و حضرات ادريس (ع) نیز از میان این قوم مبعوث گردید و این سنت الهی است که هرگاه اراده کند برای مصالح انسانها در عالم علمی پدید آورد. ابتدا علمای آن علم را بسیار می گرداند تا آن علم، پر و بال گرفته و دارای نام و نشان شود سپس در میان آنها پیغمبری مبعوث می گرداند تا معجزه آن پیغمبر، علمای آن علم را عامر گرداند و بدین وسیله برهان الهی و صدق نبوی نزد عام و خاص ظاهر گردیده و به آن نبی و خداوند یکتا ايمان آورند.
و دليل صحت این قول بعثت حضرت عیسی (ع) است در میان قومی که در طب و طبابت سر آمد دیگر اقوام بودند و با بعثت حضرت موسی (ع) در میان قومی که در جادو گری مهارت داشتند و نیز بعثت نبی مکرم اسلام (ص) در میان قومی که در سخنوری و شاعری شهرت داشتند.
نکته: برخی عقیده دارند که هرمس كبير که یکی از حکمای معروف عهد قديم است و در زمينه نجوم و آسترولوژی نیز گفتار و نوشته هایش برای بیشتر منجمان مهم و قابل اعتماد است. همان حضرت ادریس (ع) و ذورسيوس مصري نيز که یکی دیگر از مشاهير علم احکام می باشد همان حضرت يوسف (ع) است.
در ماهیت علم احکام
در شرح ثمره بطليموسی در معرفی علم احکام نجوم آمده است که:
علم احکام مقدمه معرفت کائنات متجدد مي باشد به طريق استدلال از اوضاع فلكي و در علم حکمت مقرر شده است که هر امری که در عالم کون و فساد متجدد شود، هر آینه آن را فاعلي باشد و قابلی و فاعل، عبارت از موجد (ایجاد کننده) است و از شرط هایی که ایجاد بدون آن ممکن نباشد. و قابل نیز عبارت است از ماده با موضوع.
مثلا در توالد حيوان، فاعل وجود دهنده، اوست (که همان خداوند است) و شرط، ملاقات پدر و مادر است بر وجهی خاص، و قابل نیز نطفه یا همان ماده ایست که صورت حیوانی به آن می پیوندد. پس در متجددات عالم کون و فساد نیر فاعل و قابل و شروط، ضرورت است و فاعل نزد محققان، همان قدرت الهی است و شرط اوضاع نجومی است که تجدد هر متجددی موقوف بر حصول آن شرط است. چرا که نسبت حصول آن تجدد به وقتی خاص شده است و قابل نير اجسام این عالم اند که همان مواد یا موضوعات می باشد.
و چون فاعل تنها كفايت نيست در وجود فعل بلکه وجود قابل نیز ضروری است، پس دانستن اوضاع ملکی و تاثیرات آن در عالم متجددات کافی نباشد بلکه علم به وجود قوابل نیز لازم است و هرچند علم به اوضاع از طريق يقينی حاصل تواند شد، لیکن معرفت تاثیرات آن اوضاع جز به تجربه و استقرا و حدس ممکن نباشد، چرا که معرفت حال قوابل از معرفت أحوال اجسام حاصل شود و مبتنی باشد بر احساس و تجارب و قضایائیکه به حدس معلوم شود.
ابوعلي سينا در رساله في اقسام العلوم العقليه
پس از تقسیم حکمت به دو بخش نظری و عملی، حکمت نظری را به سه بخش تقسیم می کند:
علم طبیعی و علم ریاضی و علم الهی
سپس احکام نجوم را جزو شاخه طبيعي از حکمت نظری به حساب می آورد و در تعریف آن می گوید «آن علمي تخميني است و هدفش به دست آوردن اوضاع عالم و ممالك و شهر ها و… است، با استدلال از وضعیت ستاره ها نسبت به هم و نسبت به درجه برجي که در آن قرار دارند و ارتباط آنها با زمین»
حکيم ابونصر فارابیا نیز در کتاب احصاء العلوم به علم احکام نجوم اشاره می کند و مي گويد:
آنچه با نام علم نجوم شناخته شده است دو علم است: اول علم احکام نجوم است که این علم دلالتهاي احوال ستارگان است بر حوادث آینده و بسياري از چيزهايي که هم اکنون موجود است و نیز بر بسياري از حوادث گذشته و دوم علم نجوم تعليمي (ریاضی) است و آن همان است که در شمار علوم و تعاليم رياضيات جاي دارد.
و در ادامه می گوید:
علم احکام نجوم در شمار نیروها و حرفه هايي در می آید که انسان به وسیله آنها مي تواند از حوادثي که در آینده پیش خواهد آمد با خبر شود مانند تعبیر رویا و زجر و عرافه ونيروهايي نظير آنها
از گفتار فارابی معلوم می شود که وی احکام نجومی را جزو علوم ریاضی نمی دانسته بلکه آن را در شمار نیروها و حرفه هایی می داند که با آنها می توان از غیب مطلع شد و هرچند به طور مستقل به این نیروها اشاره ای نمی کند.
در کتاب کفايت التسليم ابوحامد علوی در معرفی علم احکام آمده است:
علم احکام شناختن أحوال اجسام زمین است از آن روی که حرکت می کند به تحريک اجسام آسمانی ایشان را برای کون و فساد در عالم سفلی و مدار شناختن این احوال بر دلایل تاثير آن اجرام است و تاثیر این اجسام، برای آنکه قادر بر کمال و خالق ذوالجلال، آسمان را به منزلت مذكر آفریده است و زمین را به منزلت مونث.
چنانکه در تنزيل عليا بدان اشارت می کند ((كانتا رتقا و ففتقناهما)) و کارهایی که میان آسمان و زمين حادث می گردد به منزلت مولودی است که میان مذکر و مونث زاید. پس چنانکه هیچ مولودی میان مذکر و مونث نزاید بی فعل مذکر و انفعال مونث، همچنان هيج کاری میان آسمان و زمین حادث نگردد به تاثیر آسمان بی تاثیر زمین و به تاثیر زمین بی تاثیر آسمان.
عليشاه خوارزمی نیز در کتاب اشجار و اشعار خود در تعریف علم احکام مي گويد:
علم احکام شناختن اموال موجودات است به اثر تحریک اجرام علوی و متاثر شدن اجسام سفلی بدان تحریک، جهت کون و فساد.
در صحت علم احکام
طبق گفته بطليموس، علم نجوم در قسمت هیات می تواند به عنوان یک علم قلمداد شود و با تعليم علم هیات آگاهی از اوضاع کواکب به صورت یقینی امکان پذیر است ولی شناخت تاثیرات آن اوضاع بر زمین، که در واقع همان علم احکام نجوم است علم يقيني نيست چراکه این امر فقط از طريق تجربه و استقراء و حدس امکان پذیر است. به نوعی می توان گفت علم احكام مابین گمان و یقین است. همچنين ابوعلي سينا نیز در تعریف علم احکام، این علم را تخميني دانسته و احکامی را که از این علم استخراج می شود قطعي و يقينی نمی داند.
پس هيچگاه یک آسترولوژر نمی تواند ادعا کند که رویدادی را که پیش بینی کرده است “قطعا” رخ خواهد داد چراکه عالمان اصلی و کامل این علم در واقع همان انبيائي هستند که این علم معجزه آنان بوده است و دیگر اقشار مردم و از جمله دانشمندانی که در این علم مطالعه و تحقیق کرده و حتی قوانین و احکام خاصی را نیز طبق تجارب و استدلالهای خود وضع کرده اند، علمشان کامل نبوده بلکه ناقص است و هرچند در مواردی پیشگویی های دقیقی انجام می دهند ولی ممکن است به همان اندازه پیشگوییهای نادرستی نیز داشته باشند.
چرا که تنها عالم مطلق بر عالم غیب خداوند است و اگر او بخواهد می تواند این علم را به صورت کامل از طریق وحی و الهام و غیره در اختیار بندگان خاص و مقرب خود قرار دهد. از طرفی بنده عقیده دارم، برای پیشگویی در مورد یک پدیده طبیعی مثل شرایط جوی یا زلزله و سیل و غيره، می توان با کشف قوانین حاکم بر طبيعت ، پیشگویی های “نسبتا” دقیقی را در این موارد انجام داد.
مطلب مرتبط: مطابقت آسترولوژی با یافته های جدید علمی
همانطوری که امروزه علم هواشناسی چنین کاری را با دقت بالایی انجام می دهد ولی در علم آسترولوژی زمانی که می خواهند درباره آینده یک انسان پیشگویی کنند چون انسان موجودی مختار بوده و دارای عقل و شعور و بسیاری از استعدادهای دیگر است لذا علاوه بر قوانین فیزیکی بسیاری از قوانین متافیزیکی، نظير قانون دارها و کارما (یعنی باز گشت نتایج اعمال خوب و بد انسان به خودش در دنیا) و دیگر قوانینی که در تعالیم اسلامی به سنتهای الهی معروف است نیز شامل حال انسان می گردد و وجود چنین قوانینی مساله پیشگویی در مورد خود انسان را پیچیده تر می کند و این موضوع می تواند یکی از دلایل اصلی نادرستی برخی از پیشگوییها باشد.
بنابراین همانطوریکه وجود قوانینی چون اصل عدم قطعیت هایزنبرگ در فیزیک و اصل ناتماميت کورت گودل در ریاضیات عجز و ناتوانی این علوم را، در کشف و شناسایی تمامی اسرار هستی آشکار کرده و بن بستی برای این علوم محسوب مي شود، در آسترولوزی نیز وجود قوانین متافیزیکی و همين سنتهای الهی می تواند دلیلی بر نقصان این علم همانند سایر علوم بشری باشد .
توجه مهم: دلایل فوق در رد علم احکام (آسترولوژی) نیست بلکه دلیلی است مبنی بر نقصان این علم و قطعی نبودن تمام پیشگویی های آن.
در مشروعيت علم احکام
در رد یا تایید علم احکام از سوی بزرگان دین جهت پرداختن و اشتغال به این علم، نظریات گوناگونی وجود دارد ولی به طور خلاصه برداشتی که می شود از سخنان این بزرگان داشت این است که:
اگر کسی دارای این اعتقاد باشد که حرکت کواکب عامل اصلی رویدادها و حاكم بر سرنوشت انسانهاست و خود انسان در تعیین سرنوشت خود هیچ اراده و اختیاری ندارد و نقش اراده خداوند و اراده خود انسان را در وقوع رخدادها نادیده بگیرد چنین عقیده ای شرک و نادرست است چرا همانطوریکه حکیم بزرگ بطليموس می گویند، عامل و قدرت اصلی حاکم بر جهان و پدیده های آن خداوند است و کواکب نیز تحت فرمان خداوند، با نظمی خاص و دقیق در افلاک چیده شده و بر وقایع این عالم تاثیر می گذارند.
اگر کسی خداوند را حاکم اصلی بر حرکت کواکب و تاثير آنها بر انسانها دانسته ولی نقش اختیار انسان را در وقوع رخدادهایش نادیده بگیرد این نیز از لحاظ شرعی و عقلی باطل است زیرا همانطور که در قرآن کریم اشاره شده است خداوند انسان را موجودی مختار آفریده است و از لحاظ عقلی نیز صحت این موضوع آشکار و مبرهن است.
چرا که هرگاه در زایچه تولد فردی دلایلی مبنی بر نبوغ و شهرت علمی اش در آینده وجود داشته باشد ولی برای این فرد زمینه ای برای تحصیل و پرورش استعدادهایش فراهم نشود و یا خود فرد تمایلی به تحصیل و تلاش در این زمینه نداشته باشد، چنین امری میسر نخواهد شد و یا برای فردی پیش بینی می شود که در آینده ای نزدیک برایش واقعه ای ناگوار پیش خواهد آمد، چه بسا این فرد می تواند با اعمالی مانند دعا کردن و یا دادن صدقه و غیره، اثرات این واقعه ناگوار را از خود دور سازد، پس اراده انسان نیز در شکل گیری آینده اش نقشی اساسی دارد.
لذا برخی از بزرگان دین جهت جلوگیری از اشاعه عقاید غلط وكفرآمیز است که مردم را از یک سری علوم، مثل احكام نجوم برحذر داشته اند، اما اگر کسی معتقد به اراده خداوند و نقش اختیار انسان در وقوع حوادث و رویدادهای زندگی اش باشد و احکامی را که از این علم استخراج می کند قطعی نداند، در پرداختنش به علم احکام مانعی وجود ندارد.
برای دنبال کردن سایر آموزش های آسترولوژی ما، به صفحه آموزش رایگان آسترولوژی در وبسایت سینرژی با ناهید مراجعه کنید.
سوالات مرتبط:
علم احکام (آسترولوژی) علمی است که به بررسی اثرات کواکب مختلف، به ویژه کواکب موجود در منظومه شمسی بر روی زمین و موجودات ساکن در آن می پردازد یعنی با بررسی نحوه حرکت کواکب هفتگانه در دایرة البروج و نیز وضعیت قرارگیری این کواکب نسبت به زمین، اثرات مختلف آنها را بررسی می کند.
بله. دانشمندان گذشته و از جمله دانشمندان قدیم ایران همانند ابو علی سینا، علیشاه خوارزمی و ابونصر فارابیا، علم احکام (آسترولوژی) را به عنوان شاخه ای از علم نجوم قبول داشتند و از آن استفاده می کردند.