داستانی از درک کنترل بدن و سوالات پیرامون آن
موضوع را با داستانی شروع می کنیم. شخصی این داستان را برای ما تعریف کرد: هنگامی که کودک بودم خوشبختانه متوجه شدم که می توانم بدن خود را کنترل کنم و بر آن تسلط کامل داشته باشم. هنگامی که نه سالم بود به کارناوالی رفته بودم و در آنجا دو مشت زن را دیدم که مسابقه ای برپا کرده اند. کشاورزان برای مبارزه باید پولی پرداخت می کردند و با آن دو مسابقه می دادند. اگر می توانستند آنها را شکست دهند، جایزه مسابقه که مقداری پول بود را به دست می آورند اما هیچ کدامشان نتوانستند این کار را انجام دهند.یادم می آید که در چادر برزنتی کوچکی که با نور فانوس روشن می شد ایستاده بودم و نور فانوس بر پشت عرق کرده و خیس آن مشت زن افتاده بود. وقتی عضلات ورزیده او را دیدم بسیار خوشم آمد و آن را تحسین کردم، در حالی که پشت من فقط استخوانی بود و انگار هیچ عضله ای در پشتم وجود نداشت، هشت سال بعد بالاخره توانستم خودم همچین عضلاتی داشته باشم و از روی این تجربه متوجه شدم که می توانم بدن خود را کنترل کنم و بدن فیزیکی که می خواهم را خلق نمایم.در کودکی بیماری بسیار سختی گرفتم و آنجا بود که متوجه شدم می توانم سلامتی خود را نیز کنترل کنم، به هر دکتری مراجعه می کردیم متوجه مشکل نمی شدند و تشخیص اشتباه می دادند. خیلی طول نکشید تا متوجه شوم بهتر است پیش دکترها نروم. چرا که حتی یک نفرشان نیز تشخیص درستی نداد تا بتوانم به آنها اعتماد کنم. پس تصمیم گرفتم که خودم مراقب بدنم باشم. اما سؤال من این است که بدنم چگونه می خواهد سالم بماند، وضعیت جسمی من در آینده چگونه خواهد بود؟ آیا می توانم در آینده وضعیت سلامت جسمی را حفظ کنم؟پاسخ قانون جذب به کنترل بدن توسط شما
پاسخ قانون جذب به این سوالات چنین است: ذهن و بدن شما همواره با یکدیگر در ارتباط هستند. بدن شما پیوسته به افکارتان پاسخ می دهد نه چیز دیگر. بدنتان بازتاب خالصی است از افکاری که دارید و هیچ چیز دیگری وجود ندارد که مانند افکارتان بر بدن فیزیکی تأثیر گذار باشد. پس خیلی خوب است که از همان کودکی به خود گفته اید که می توانم بدن خود را کنترل کنم و این را برای خود ثابت کرده اید. هنگامی که کاملا متوجه رابطه ای که میان افکار و چیزهایی که به دست می آورید باشید، می توانید تحت هر شرایطی تجربیات خود را کنترل کنید. تنها چیزی که برای رسیدن به خواسته ها و برخی ناخواسته های خود احتیاج دارید این است که بدانید کنترل چیزی که به دنبالش هستید از قبل در اختیار شما قرار داده شده است. پس به شکل عمدی به چیزهایی فکر کنید که می خواهید داشته باشید.اگر به نقصان و کاستی فکر کنید احساس بدی در شما ایجاد می شود چرا که آنها را نمی خواهید. از سیستم هدایت گر احساسی خود استفاده کنید و افکاری را که احساس خوب به شما میدهند انتخاب کنید و با این کار دیگر دلیلی وجود ندارد که با گذشت زمان احساس نگرانی داشته باشید. موضوع به همین سادگی است، تنها باید تصمیم بگیرید، با خود بگویید: من می توانم بدن خود را کنترل کنم و من تسلط کاملی به بدن فیزیکی خود دارم و میدانم چیزی که در حال تجربه کردن آن هستم از افکارم سرچشمه می گیرد.هنگامی که متولد شدید این آگاهی را داشته اید، در آن دوران امیدواری و یا آرزویی در شما نبود اما می دانستید که اساس زندگی شما بر آزادی بنا شده است، فردی آزاد هستید و هدف زندگی شما شادی و لذت بردن است و اینکه حاصل تجربیات زندگی تان رشد و وسیع تر شدن است، روزی که به دنیا آمدید می دانستید که فردی کامل هستید و این کامل بودن می تواند بیشتر و بیشتر شود.اگر این مطلب را دوست داشتید، با امتیاز دادن به آن از ما حمایت کنید.
[کل: میانگین: ]