از دیدگاه قانون جذب اولین و مهم ترین اصل برای داشتن بدنی ایده آل این است که نباید بدن خود را با دیگران مقایسه کنیم. دلیل آن هم مشخص است، مگر همه انسان ها یک هدف دارند که همه آن ها یک فرم بدن داشته باشند؟! در این پست می خواهیم به تشریح این موضوع بپردازیم و دلایل اشتباه بودن این مقایسه را برای شما بگوییم. پس در ادامه با ما همراه شوید.
می خواهیم بدانید اینگونه نیست که تنها یک وضعیت درست و مورد دلخواه وجود داشته باشد. چرا که وضعیت های جسمی مختلفی وجود دارند که شما با توجه به هدف خود آن را انتخاب کردید. اگر همه شما یک هدف داشتید، بدن هایتان هم شبیه یکدیگر می بود. اما اینگونه نیست. شما با بدن هایی در اندازه، شکل، انعطاف پذیری، قدرت و چابکی متفاوتی پا به این جهان گذاشتید.
برخی از شما قوی تر و برخی نیز چابک تر هستید. تنوع زیادی در در بدن های شما وجود دارد و تمام این تفاوت ها به نفع همه می باشد. آمده اید تا به این موقعیت زمانی و مکانی تعادل ببخشید. از شما میخواهیم به خود نگاه کنید و به جای پیدا کردن و شمردن کمبودهایی که دارید (کاری که اکثر شما انجام می دهید)، به دنبال ویژگی ها و مزیت های خود باشید.
به بیان دیگر هنگامی که بدن فیزیکی خود را ارزیابی می کنید بیشتر وقت خود را به دنبال ویژگی ها و مزیت هایی باشید که نه تنها برای شما بلکه برای تعادل تمامی چیزها و كل عالم هستی مفید خواهد بود. بدون شک داشتن بدنی ایده آل باعث حس خوشایند در هر فردی می شود ولی این را هم بدانید که باید این خواسته همراستا با اهداف شما در زندگی و چیزی که برای آن به این دنیا آمده اید باشد.
خواندنی: اگر میخواهید از داشتن بدنی سالم لذت ببرید، این مطلب را بخوانید
همین امر به وضوح به شما می گوید که نباید بدن خود را با دیگران مقایسه کنید چون همه ما برای یک کار به این دنیا نیامده ایم.
شخصی می گفت: یادم می آید زمانی می خواستم در سیرک بازی بندبازی کنم. به من می گفتند که برای پرنده بودن سنگین هستم و برای گیرنده بودن نیز زیادی سبکم. بنابراین تا زمانی که پرنده سنگین تر و گیرنده سبکتر پیدا کنیم طناب بند بازی جای راحتی برای من نبود. به همین خاطر تصمیم گرفتم تا روی هوا با میله عملیات انجام دهم و احتیاجی نبود تا کسی را بگیرم یا کسی مرا بگیرد. در این وضعیت هیچ کمبودی در خود نمی دیدم چون به این فکر نمی کردم که باید سنگین تر و یا سبک تر باشم. من همان کاری را که دوست داشتم انجام می دادم و احساس خوبی موقع انجامش داشتم.
این داستان دقیقا منظور ما را از همراستا بودن بدن شما با اهدافتان می رساند. باید در موقعیتی که هستید، کارهایی که انجام می دهید و هدفی که برای زندگی خود دارید، به بدن خود نگاه کنید. آن وقت است که متوجه می شوید آیا بدنی که دارید، بدنی ایده آل برای هدف شما از زندگی است یا نیاز به تغییرات زیادی دارد. در آن هنگام هم نباید بدن خود را با دیگران مقایسه کنید چرا که این مقایسه هیچ راهنمایی برای شما نخواهد بود و جز حس کمبود هیچ کمکی به شما نخواهد کرد.
چه می شد اگر بدن خود را کامل و بی نقص می دیدیم؟
حرف هایی که در بالا گفتیم درست است با مضمون داشتن بدنی ایده آل مطرح شد، ولی می توان آن را به سایر بخش های زندگی نیز معطوف کرد و در مورد استعداد ذهنی و توانایی هایمان نیز به همین صورت بنگریم. در این صورت، پرسشی ممکن است مطرح شود و آن هم این است که اگر چنین دیدی نسبت به خود داشته باشیم، آیا هر کدام از ما می توانیم خود را انسان کاملی ببینیم؟
در پاسخ به این سوال ابتدا بهتر است بدانید با گفتن حرف های بالا، ما از شما نمی خواهیم که الزاما به شرایطی را که در آن قرار دارید به چشم شرایط کامل بنگرید و فکر کنید همین شرایط بدنی، ذهنی، توانایی و… شرایطی بی نقص است و نیازی به تغییر ندارد. چرا که شما همیشه چیزی فراتر از شرایطی را که هست می خواهید. اما سعی کنید جنبه های مثبت وضعیت کنونی خود را پیدا کنید که احساس بهتری به شما می دهند.
با تمرکز بر این نکات مثبت می توانید با زاویه دید وجود درونی خود هماهنگ شوید. وجود درونی شما همواره بر سلامتی شما متمرکز است. از شما می خواهیم به جای اینکه سعی کنید بدنتان را شبیه به بدنهای اطرافیانتان کنید و شرایط جسمی خودتان را با شرایطی که دیگران دارند منطبق کنید، سعی کنید افکار خود پیرامون بدنتان شبیه به افکاری باشد که وجود درونی در مورد بدن شما دارد که این همان مفهوم هماهنگی ارتعاشی با وجود درون است.