قوس و قزح (رنگین کمان) در متافیزیک از اهمیت ویژه ای برخوردار است و دلیل اصلی آن هم به خاطر داشتن هفت طیف رنگی در این پدیده زیباست. در این مطلب می خواهیم برای شما توضیح دهیم که چرا این پدیده در متافیزیک جایگاه مهمی دارد. اگر دوست دارید به فلسفه رنگین کمان از دیدگاه متافیزیک پی ببرید پس تا انتهای این مطلب با ما همراه شوید.پیشتر در مطلبی با عنوان مفهوم نور و رنگ در متافیزیک در مورد اهمیت رنگ و تاثیرات بر بخش روحی و روانی انسان صحبت کردیم. از آنجایی که رنگین کمان یکی از مهم ترین پدیده هایی است که نور و رنگ را در هم تلفیق کرده و به نمایش می گذارد، در نتیجه قوس و قزح (رنگین کمان) در متافیزیک هم جایگاه مهمی دارد.قوس و قزح (رنگین کمان)
قوس و قزح، از طریق زیبایی و عصاره روحی مربوط به هفت رنگ نور، نشان دهنده اسرار شگفت انگیزی است. در روح طیف های هفتگانه نورها تمام آمادگیها و بالاترین قوه حرکتی و توانایها متمرکز شده است. در طیفهای هفتگانه نور، قوه مربوط به هستی مطلق وجود دارد.قوس و قزح (رنگین کمان) در متافیزیک، از تظاهرات کیهانی است که الوهیت ذاتی موجود در افراد بشر را نشان میدهد، انوار مربوط به طیف های قوس و قزح، چنین یادآوری میکنند که، انوار موجب ارتقاء بشر و رسیدن او به اصل خویش و معنویت هستند.آمیزش با روح رنگ ها، موجب ارتقاء و گذشتن از وراء ماده میشود و موجب بالا رفتن به کرات روحانی و بداخل فضای کیهانی میگردد، زیرا نور، کیهانی و فاقد حد و مرز میباشد.پیام رنگین کمان در متافزیک، بیان کننده این مطلب است که تکامل حاصل شده است و در طی آن، موج زندگی بشر به پیکر هفت لایه ای (اشاره به هفت چاکرا) تکامل یافته است و هفت آهنگ کیهانی، در هفت نت دو نوائی، به زمین نزول کرده است.قوس و قزح، از هفت اشعه رنگی تشکیل شده است که در آن هفت جواهر خوابیده (راکد) (اشاره به هفت چاکرا)، در هفت لایه بدن، در حال برانگیختن میباشند. این یکی شدن رنگ و آهنگ، بیانگر وجود سلطنتی بهشتی در درون هر انسانی است.در سنت شرق، مرحله ای موجود است که بنام “بدن قوس و قزح” خوانده میشود و این مرحله پس از مدتهای بسیار طولانی از تمرین یوگا حاصل میگردد. در این مرحله بدن فیزیکی، به بدن مشعشع و پرشکوهی تبدیل میشود و این بالاترین حدی است که بدن میتواند به آن دست یابد. این بدن را با بدن مسیح مقایسه کرده اند. در این بدن باشكوه، استاد يوگا قادر است بدلخواه خویش در هر یک از کاخ های آفرینش در جهان حضور یافته یا محو گردد.طیف ها در متافیزیک
قوس و قزح (رنگین کمان) از 7 طیف رنگی تشکیل شده است که جنس این طیف ها نیز نور است. در نتیجه می توان گفت مفهوم طیف در متافیزیک هم حائر اهمیت است. البته طیف ها محدود به رنگین کمان نبوده و تمام وجود انسان را نیز طیف ها در بر می گیرند.طيف ها نیروهای روحانی هستند که از نور سفید سرچشمه میگیرند. این اشعه ها نه تنها در سطح کره زمین، بلکه در بالا و وراء آن نیز بطور دائم در ارتعاشند و بصورت انرژی پایان ناپذیر و خستگی ناپذیری، اطراف کره زمین را محاصره کرده اند.همچنانکه این اشعه ها و نیروها اطراف کره زمین (ماکروکازم) را فراگرفته و بدرون آن نفوذ میکنند، به همان نحو نیز اطراف هر انسان (مایکروکازم) را فراگرفته و به درون او نفوذ می نمایند و از سمت چپ و منفی بدن پایین رفته، از سمت راست و مثبت بدن بالا میآیند.این ارتعاشات نوری عظیم، منبع واقعی قدرت ما هستند و هر یک دارای کار و هدف اختصاصی و نیز عمومی میباشند. هر انسان، تحت تأثیر طیف رنگی خاصی بدنیا آمده و تحت تأثیر طیف های فرعی دیگری نیز قرار دارد.نقطه تمرکز طیف های رنگی و ارتعاشات در اُرا (هاله) است. “اُرا”، تشعشع نوری است که اطراف همه موجودات را فراگرفته است.در اینجا باید یاد آوری نماییم که ما بطور دائمی، توسط رنگها محاصره شده ایم و رنگ، انرژی کیهانی و نیروی شگفت آور حیاتی میباشد. رنگ از وراء ما، در درون ما، در هر یک از اعصاب، سلولها، غدد و عضلات ما اثر میکند؛ در اُرای ما میدرخشد و از محیط بر ما پرتو افشانی میکند.خلاصه اینکه رنگ روحانی است.اگر این مطلب را دوست داشتید، با امتیاز دادن به آن از ما حمایت کنید.
[کل: 4 میانگین: 4]
